جدول جو
جدول جو

معنی قاضی طبسی - جستجوی لغت در جدول جو

قاضی طبسی
(یِ طَ بَ)
نجم الدین. یکی از بزرگان عهد سلطان ابوسعید بهادرخان است که به دنبال غائله امیر تیمورتاش بن چوپان به دست چوپان به سال 722 به قتل رسید. (حبیب السیر چ قدیم جزء اول از ج 3 ص 72)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ طَ بَ)
شاعری از مردم طبس. او را در راه سفرهند راهزنان بکشتند و رباعی ذیل از اوست:
در خوابگه جهان من شیدائی
چشمی بگشودم از پی بینائی
دیدم که در او نبود بیدار کسی
من نیز بخواب رفتم از تنهائی
لغت نامه دهخدا
(ضِ لِ طَ بَ)
سام میرزا در تذکرۀ سامی از اشعار او نمونه هایی آورده وگوید حافظ قرآن و صاحب دیوان شعر نیز بوده است. (ازالذریعه ج 9 ص 801). رجوع به تذکرۀ سامی ص 159 شود
لغت نامه دهخدا
(سا)
ابن ابان بن صدقه، مکنی به ابوموسی. از مردم بغداد است. وی با محمد بن حسن شیبانی مصاحبت داشت و نزد او فقه آموخت. یحیی بن اکثم او را در لشکر خلیفه مهدی به نیابت به شغل قضاء گماشت. هنگامی که یحیی با مأمون به سوی فم الصلح بیرون میرفت، عیسی در این شغل ماند تا یحیی برگشت و سپس عیسی قاضی بصره شد و در همین شغل بود تا وفات یافت. وی حدیث را از اسماعیل بن جعفر وهیثم بن بشر و یحیی بن زکریا بن ابی زیاده و محمد بن حسن و جز ایشان روایت کند و حسن بن سلام سواف از او روایت دارد. محمد بن سماعه گوید: عیسی بن ابان صورتی نیکو داشت و با ما نماز میگزارد، او را به سوی محمد بن حسن میخواندم میگفت اینان گروهی مخالف هستند. عیسی در حفظ حدیث جدیت داشت. روزی، با ما نماز صبح را گزارد آن روز روز جلوس محمد بود با او بودم تا در مجلس محمد نشست چون محمد فراغت یافت نزد او رفتم و گفتم این ابان بن صدقۀ کاتب است که هوشی سرشار و شناسائی به حدیث دارد. من بارها او را به سوی تو دعوت کرده ام او می آید ولی میگوید که ما از مخالفان هستیم. محمد به وی رو کرد و گفت: فرزند من آنچه از احادیث مخالف نزد مادیدی باور مدار مگر آنکه آن را از من بشنوی. عیسی در آن روز بیست وپنج باب حدیث از وی، پرسید محمد بن حسن یک یک او را پاسخ گفت و گفته های خود را با براهین و شواهد تأیید نمود و پس از آنکه از آن مجلس بیرون شدیم عیسی رو به من کرد و گفت میان من و نور پرده ای فاصله بود، برداشته شد. گمان نمیبردم که در زمین خدا چون این مرد پیدا شود و از این پس با محمد بن حسن ملازمت و مصاحبت کرد تا فقه را آموخت. ابوحازم قاضی گوید:در میان مردم بغداد جوانی هوشمندتر از عیسی بن ابان و بشر بن ولید نیافتم و ابوجازم گوید: عیسی مردی سخاوتمند بود. او میگفت: به خدا قسم اگر مردی را بیابم که در ثروت خود آنچنان کند که من در ثروتم میکنم او را از مال و ثروتش محجور میگردانم. وی گوید: محمد بن عباد مهلبی مردی را نزد عیسی آورد و چهارصد دینار از او ادعا کرد و آن مرد به چهارصد دینار اقرار کرد عیسی را گفت که قبول کند و این مبلغ را از طرف مدیون بپردازد. عیسی گفت زندان برای این مرد واجب است ولی جائی که من بتوانم این قرض را ادا کنم او را به زندن نمی افکنم. پس چهارصد دینار را پرداخت و مدیون را آزادساخت. وی قائل به خلق قرآن بود. گویند در بصره کسی یکی از یهودیان را نزد او برد و مقرر گردید که شخص مسلمان قسم یاد کند. قاضی او را گفت بگو: والله الذی لا اله الاهو. مرد یهودی گفت او را به خالق قسم بدهید نه به مخلوق زیرا جملۀ لااله الا هو در قرآن هست و شما عقیده دارید که قرآن مخلوق است. عیسی متحیر گشت و آن هردو را گفت: برخیزید بروید تا من درباره شما فکری بیندیشم. وی در بصره وفات یافت. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل ابومحمد قاضی بستی وی از هشام بن عمار و هشام بن خالد ازرق و قتیبه بن سعید حدیث شنید. و ابوجعفر محمد بن حیان و ابوحاتم احمد بن عبدالله بن سهل بن هشام بستی و جز ایشان از وی روایت کرده اندو بسال 307 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان: بست)
لغت نامه دهخدا